مجله پزشکی

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

ازدواج به مسئولیت پذیری نیاز دارد

دلایل شروع ازدواج و دلایل ادامه آن کاملاً متفاوت از یکدیگر است. اگرچه عشق ازدواج را آغاز می کند ، اما عشق به تنهایی برای حفظ این نهاد کافی نیست. همین امر در مورد ازدواج های عقلانی نیز صدق می کند. یک نکته مهم برای تداوم ازدواج و تداوم یکپارچگی خانواده در دوره انزوای اجتماعی که ما در آن هستیم وجود دارد که مسئولیت است.

زندگی با والدینی که قبل از ازدواج مسئولیت هایی را به عهده می گیرند باعث می شود فرد از مسئولیتی که باید در ازدواج به عهده بگیرد بی اطلاع باشد. بعد از ازدواج مسئولیت زیادی در انتظار زوجین است. تا زمان ازدواج ، ممکن است در بسیاری از امور مانند زندگی ، کار روزانه ، برنامه های سرمایه گذاری در آینده نقش های زیادی به او داده نشود.

پس از ازدواج ، زوجین با تمام مسئولیت ها کنار گذاشته می شوند. به عنوان مثال ، خرید در خانه که تا آن زمان تحت کنترل والدین وی بود ، پس از ازدواج بار بسیار سنگینی بر دوش شما خواهد بود. یا ممکن است شخصی که قبل از ازدواج وظیفه پرداخت ماهانه هزینه های خانه را در والدین داشته است ، ممکن است این وظیفه را پس از ازدواج به عنوان یک بار سنگین ببیند. از آنجا که احساس مسئولیت پذیری تقریباً هرگز با کودکی که بدون مسئولیت بزرگ شده بزرگ نمی شود ، ممکن است هنگام ازدواج با مشکل روبرو شوند. افرادی که نمی توانند مسئولیت را بر عهده بگیرند ، از نظر مالی و معنوی نیاز به پناهگاهی در خانواده های خود دارند. زیرا آنها به تنهایی جرات ایجاد یک خانواده جدید را ندارند.

افرادی که نمی توانند مسئولیت را بر عهده بگیرند ، هنگام تصمیم گیری به تأیید و مشاوره مداوم نیاز دارند. برای این افراد ، سالهای اول ازدواج نیز ممکن است آغاز پشیمانی باشد. از طرف دیگر ، در این دوره ، فرد می تواند از خود آگاه شود؛ می تواند توانایی باز بودن در تغییر و مدیریت شرایط را بدست آورد.

اما این یک واقعیت است که زوجینی که نمی توانند مسئولیت ازدواج را به عهده بگیرند نمی توانند آن ازدواج را انجام دهند. در ازدواج ، همسران باید نقش و مسئولیت های خود را تعیین کنند. به منظور محافظت از سلامت خانواده ، به ویژه در دوره انزوای اجتماعی که در آن هستیم ، مسئولیت های خانه باید تقسیم شود و اعضای خانواده مسئولیت های خود را انجام دهند. دادن مسئولیت های متناسب با سن اعضای خانواده ، فرصتی عالی برای همراهی خانواده و اوقات لذت بخشی خواهد بود.

یوگا در دوران بارداری

پنجشنبه 28 اسفند 1399

یوگا در دوران بارداری

آموزه های سنتی و رویکردهای مدرن یا غربی در هند وجود دارد ، جایی که یوگا از 2000 سال پیش آغاز شده است. یوگا به عنوان آموزه ای پذیرفته شده است که سلامت جسمی ، تعادل روانشناختی و رشد معنوی را با هم فراهم می کند و منطقه تأثیر آن به تدریج گسترش یافته است. سازگاری یوگا ، که فلسفه ای برای تمرین است ، با بسیاری از فرهنگ ها و کشورهای مختلف اثبات شده است. یوگا واژه ای است که به معنای متحد کردن و اتصال است و به معنی گردآوری همه قسمتهایی است که انسان را می سازد و سازگاری با زندگی به تمام معنا. تمرینات بدنی و تکنیک های تنفسی که به انعطاف پذیری ، تعادل و قدرت ، آرامش و مدیتیشن نیاز دارند بخشی از یوگا هستند.

امروزه میلیون ها زن باردار در سراسر دنیا در طی روند بارداری یوگا تمرین می کنند. اهمیت ورزش در بارداری قابل درک است. با این حال ، آنها ممکن است ایده ای در مورد اینکه چه نوع ورزشی را می توان انجام داد و چگونه در کدام دوره از بارداری استفاده می شود نداشته باشند. با این حال ، اقدامات یوگا و مدیتیشن می تواند به سازگاری مادر با تغییرات در بدن او کمک کند ، شکم او را در حین مراقبه لمس کند و با کودکش ارتباط معنوی برقرار کند ، بنابراین با استرس های فیزیولوژیکی و روانی تجربه شده و پیوند مادر و کودک کنار می آید. در هر سه دوره بارداری قابل استفاده است.

علاوه بر این ، دیدگاه مثبتی که یوگا برای باردار به ارمغان می آورد ، احساس بهزیستی عاطفی و احساس بهزیستی عمومی را فراهم می کند. تأثیر مثبت روانشناختی یوگا بر روی باردار نیز به رشد سالم کودک کمک می کند و باعث تقویت ارتباط و همبستگی مادر و کودک می شود.

مطالعات نشان می دهد که برنامه یوگا قبل از تولد باعث افزایش دلبستگی مادر و کودک ، تقویت سیستم ایمنی بدن مادر و کاهش استرس می شود. علاوه بر این ، با برنامه حمایت قبل از تولد که در آن یوگا نیز اعمال شد ، مشاهده شد که زنان بارداری که اولین زایمان خود را انجام می دهند مشاهده شد و در حین زایمان ، این زنان باردار مدیریت درد بهتر ، تعداد زایمان طبیعی واژن را انجام دادند در طی زایمان واژن افزایش یافته و نیاز به مداخله جراحی کاهش یافته و نیاز کودک به مداخله اضطراری کاهش می یابد. مشخص شد که بهبودی در کمر درد و اختلالات خواب در زنان باردار وجود دارد. هنگامی که فشار خون و تعداد ضربان قلب مادر و نوزاد بررسی شد ، گزارش شد که یوگا در زنان باردار در معرض خطر کم است.

بازی درمانی

سه شنبه 19 اسفند 1399

بازی درمانی

کودکان نمی توانند احساسات یا افکار خود را مانند ما بیان کنند. بسیاری از اوقات آنها از افکار و احساسات خود آگاهی ندارند و نمی توانند احساسات آنها را درک کنند. کودکانی که قادر به انجام این کار نیستند سعی می کنند با استفاده از روش بازی ، احساسات و افکار خود را برای محیط خود بیان کنند. علاوه بر این ، آنها به لطف بازی خود و محیط را کشف می کنند. کودکان سعی می کنند با تبدیل احساسات و موقعیت های منفی که تجربه می کنند ، شرایط و روند کار را برای محیط خود توضیح دهند. این روشی است برای گفتن "مرا کشف نکن ، به وضعیت من پی ببر". بعضی اوقات بازی هایی که انجام می دهند بسیار سرگرم کننده هستند ، در حالی که بار دیگر ترجیح می دهند بازی های آسیب زا بیشتری انجام دهند.

از طرف دیگر ، بازی درمانی به عنوان درمان یا بهبود مشکلات روانی و اختلالات رفتاری در کودکان توسط متخصص با استفاده از اسباب بازی تعریف می شود. درک این تجربیات کودکانی که حوادث آسیب زایی را تجربه کرده اند و تلاش برای رسیدن به احساسات خود اولین قدم است. پرکاربردترین تکنیک "بازی های نقش" است. کودک موقعیت های منفی زندگی درمانگر را با بازی در آنها نشان می دهد. به این ترتیب ، کودکان یاد می گیرند که احساسات خود را درک کنند ، کاوش کنند ، شکل دیگری بدهند و با این احساسات دشوار کنار بیایند.

روشی است که اغلب برای کودکان بین 2 تا 12 سال استفاده می شود. متخصصان این رشته با کودک وارد اتاق بازی درمانی می شوند و درمان خود را انجام می دهند. بعداً ، وی در جلسات مشاوره خانواده به خانواده اطلاع می دهد.

سهم بازی درمانی در کودک چیست؟

انتقال احساسات در دنیای درونی او

بهبود احساس رفاه و توانایی کنار آمدن با مشکلات

احساس امنیت و محیط زیست

توسعه آگاهی

کاهش یا بهبود رفتارهای مشکل ساز

ابراز وجود

توسعه خود

توانایی آنها در مسئولیت پذیری بهبود می یابد.

کجا از بازی استفاده می شود؟

زیر آن را خیس نکنید و زیر آن قرار ندهید

مشکلات سازگاری مدارس

مشکلات روابط همسالان و دوستان

کمبود توجه و بیش فعالی

مشکلات مرز و قانون

روند از دست دادن و عزاداری

شرایط آسیب زا مانند جدایی ، مرگ ، عزاداری ، مهاجرت

طلاق

مرگ والدین

ترس

نگرانی ها

توسعه خود

عزت نفس پایین

عصبانیت

اختلالات رفتاری

آزار جنسی

خشونت روانی یا جسمی

دروغ نگو

توسعه مهارت های اجتماعی

بازی های انجام شده عملکردهای اساسی دارند. مفهومی - رشد جسمی و بیان عاطفی.

بازی به لطف بازیگر درمانگر هدفی عاطفی دارد. این نقش مهمی در تعادل در سلامت کودک دارد.

افسردگی

چهارشنبه 13 اسفند 1399

افسردگی

فرد احساس می کند در یک فضای باریک محصور شده و در ابر تاریکی غوطه ور است. از آنجا که انرژی زندگی او کاهش می یابد ، دیگر نمی خواهد کاری انجام دهد. به طوری که ساعت در مغز او متوقف شده است ، او فکر می کند که او از زمان گذشته است ، رها شده ، فراموش شده است. جدا از مشکلات بی خوابی و خستگی ، بعد از خواب آنها ساعت ها تلاش می کنند و در رختخواب می چرخند. حتی اگر خوابش ببرد ، معمولاً بدون خواب روز و با خواب متناوب بیدار می شود. خوابیدن پس از زود بیدار شدن تقریباً غیرممکن است. در طول خواب ، او به جای یک خواب آرام ، اغلب بین خواب و بیداری عقب می ماند. از آنجا که توجه وی کثیف است ، در تمرکز بر کار و مشاغل خود مشکل دارد. به دلیل تعهد کم زندگی اش ، او نمی تواند از فعالیت ها لذت ببرد. هنگام صحبت با کسی ، او معمولاً به دنیای خودش می رود. حتی اگر سعی کند توجه خود را به موضوع معطوف کند ، نمی تواند خیلی موفق باشد. به محض اینکه این اتفاق اخیراً افتاد ، او برای چیزهایی گریه کرده بود. او احساس بی گناهی و خستگی و خستگی را تجربه می کند که هرگز از بین نمی رود. احساس ترک و غفلت و فراموشی به شدت احساس می شود. او وقتی گذشته خود را مانند یک نوار فیلم مرور می کند ، حسرت شدید می بیند. گاهی مرگ به نظر می رسد نجات است ، اما هر وقت فرزندان ، همسر یا سایر عزیزان به ذهن خطور می کنند ، دچار لرز و ترس می شوند. با اجبار و فشار برخی افراد ، وی ممکن است سرانجام حمایت روانی را بپذیرد. او در دیدار با خبرگان بسیار آرام است. او ممکن است وقتی تحت شرایطی قرار می گیرد گریه کند (مثلا وقتی که در مورد برنامه های خودکشی و ترس از اینکه فرزندانش بدون پدر می مانند) صحبت می کند. او تشخیص افسردگی را بدون ایجاد احساس ناخوشایند برای او می پذیرد و اظهار می کند که سعی می کند پیشنهادات و دستورالعمل ها را دنبال کند و می خواهد از این اختلال عاطفی خلاص شود. او خود را مجبور به مشارکت ، پذیرش ، روشهای درمانی و پشتیبانی می کند.

افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در عصر ما است. برخی از خصوصیات شخصی و ذهنی وجود دارد که در بالا در مورد افسردگی ذکر کردم. افسردگی هرکسی به دلایل یکسانی اتفاق نمی افتد و ویژگی های یکسانی را نشان نمی دهد. برخی ممکن است بدبینی و ناامیدی را تجربه کنند ، در برخی دیگر کسالت ، خستگی ، کاهش میل جنسی - افزایش ، بی تفاوتی عمومی و ناتوانی در لذت بردن از زندگی. برخی از افراد از بی خوابی و از دست دادن اشتها شکایت دارند. زنان دو برابر بیشتر از مردان افسرده می شوند. از هر 100 مرد 10 نفر و از هر 100 زن 20 نفر حداقل در طول زندگی خود افسردگی را تجربه می کنند. با این حال ، به هر شکلی که باشد ، شناخته شده است که افسردگی شایع ترین اختلال روانی در جامعه است.

افسردگی در هر سنی دیده می شود ، زیرا سنی وجود ندارد. این بیماری بیشتر در سنین سی و پنج تا چهل و پنج سالگی در خانم ها و بین چهل و پنج تا شصت و پنج سالگی در مردان رخ می دهد. اگرچه به "تجرد سلطنتی" معروف است ، اما گروهی که کمترین خطر ابتلا به افسردگی را دارند مردان متاهل هستند. زنان متاهل دوم می شوند. بنابراین ، به نظر می رسد ازدواج و احتمال زندگی منظم جنسی با آن سپر محافظتی در برابر افسردگی است. از طرف دیگر ، پرخطرترین گروه زنانی هستند که از هم جدا شده یا طلاق گرفته اند.

با نگاهی به داده های آماری ، چشمگیرترین نتیجه بدون شک افزایش بسیار زیاد نرخ افسردگی در طول سال ها است. بیان شده است که شیوع افسردگی در جامعه طی سی سال گذشته بین پانزده تا بیست و پنج برابر افزایش یافته است. یکی دیگر از تحولات جالب توجه این است که افسردگی بخصوص در بین جوانان به طور فزاینده ای شایع می شود. به همین دلیل ، برخی از محققان استدلال می کنند که جهان در حال ورود به عصر مالیخولیاست که ناشی از بحران های اقتصادی است.

تفاوت های خاص جنسیتی

همانطور که به عنوان یک باور عمومی شناخته می شود ، مطالعات نشان می دهد که زنان در مورد افسردگی صریح تر از مردان هستند. در مقایسه با مردان ، زنان به طور کلی می توانند احساسات خود را راحت تر بیان کنند ، ناراحتی ، شکستن و کینه خود را ابراز کنند و درخواست کمک کنند. از طرف دیگر ، مردان به گونه ای رفتار می کنند که خود را در پس مکانیسم های دفاعی توجیه کنند ، مانند "آیا این مردانه مناسب است - انسان گریه نمی کند". آنها سعی می کنند احساسات افسردگی ، ناراحتی و ناامیدی خود را پنهان کنند و چهره قوی مرد خود را به خطر نیندازند. با این حال ، به دلایل دیگری می توان وقوع کمتر افسردگی در مردان را توضیح داد.

چه اتفاقی می افتد با افسردگی

افسردگی طوفان خلق و خوی در مغز است ، صرف نظر از دلیل اضطراری آن. تحقیقات در مورد افراد مبتلا به افسردگی نشان می دهد که برخی تغییرات در مغز آنها در طول افسردگی وجود دارد. اختلالات در سیگنال های مغناطیسی است. بعلاوه ، نقص در تولید یا تحویل برخی مواد همچنین پیشنهاد می شود که آرد می تواند باعث افسردگی شود.

افسردگی با شوک عاطفی - رابطه خودکشی

یکی از ترسناک ترین و چشمگیرترین پیامدهای افسردگی ، خودکشی است. پانزده درصد از افراد مبتلا به افسردگی با خودکشی به زندگی خود پایان می دهند. این میزان تقریباً بیست و پنج برابر میانگین عمومی جمعیت است. در این زمینه ، اقدامات احتیاطی در برابر اقدام به خودکشی در افسردگی و اقدام محافظ و مراقب بسیار حیاتی است. حتی مراکز پیشگیری از خودکشی در کشورهای پیشرفته به همین منظور تأسیس شده است. اگرچه گفته می شود كه این مراكز و مراكز مشابه در كشور ما و در برخی از شهرهای بزرگ در حال تاسیس است ، اما نمی توان گفت كه اقدامات جدی در این مرحله انجام شده است. سوراخ کردن و اشیا نوک تیز ، اجرای برخی از محدودیت ها و اقدامات کمک و جلوگیری می کند.

دلایل افسردگی

دلایلی که فرد را به سمت افسردگی سوق می دهد چیست؟ چرا زندگی برای جذب شدن به چشمان انسان مانند یک بار دشوار و پر دردسر به نظر می رسد؟ هر شخصی اتفاقات منفی داشته است. دلایل زیادی از جمله ضربه ، مرگ یکی از اقوام ، بیماری جدی ، مشکلات زناشویی ، جدایی ، رها شدن ، عشق بی پاسخ و بیکاری وجود دارد. وجود این مشکلات و مشکلات مشابه به طور کامل به سوالات فوق پاسخ نمی دهد ، زیرا در حالی که بسیاری از افراد با چنین مشکلاتی روبرو می شوند ، تنها برخی از آنها نمی توانند مقاومت بومی نشان دهند و دچار افسردگی می شوند. این نشان می دهد که برخی از افراد مستعد ابتلا به افسردگی و صمیمیت هستند. با توجه به اطلاعات و دانش فعلی ما ، شناخته شده است که مهمترین عامل حساسیت در افسردگی ، وراثت است. مطالعات نشان می دهد که افسردگی در بستگان افراد مبتلا به افسردگی شایع است.

از طرف دیگر ، برخی از ویژگی های اساسی شخصیت در افراد مستعد افسردگی برجسته است. عدم توانایی نه گفتن ، مراقبت از آسیب رساندن و رنجاندن کسی ، تلاش برای جلب رضایت همه ، بیش از حد دادن ، عدم رضایت از آنچه که به دست آوردند ، افتخار ، کمال جویی و تحمل. می توان گفت که این افراد به طور کلی افراد فوق العاده حساس ، دقیق و مسئولیت پذیری هستند. آنها معمولاً خشم و عصبانیت خود را نشان نمی دهند ، ترجیح می دهند مشکلات خود را در آنها بیندازند و بار خود را تحمل کنند. علاوه بر این ، شناخته شده است که افسردگی به دلیل مواد مخدر یا بیماری های جسمی رخ می دهد. برخی از آنتی بیوتیک ها ، داروهای فشار خون ، برخی از داروهای مورد استفاده در درمان سل و استروئیدها را می توان از جمله این نوع داروها دانست. افسردگی اغلب می تواند پس از خونریزی مغزی و انسداد عروق در مغز رخ دهد. بیماری های دیگری که می توانند باعث افسردگی شوند سرطان ، دیابت ، بیماری های قلبی ، کم خونی و بیماری های غده تیروئید هستند. افسردگی همچنین در بیماران تحت دیالیز به دلیل نارسایی کلیه شایع است.

7 نکته برای کمک به شما در احساس ارزشمند بودن

چه ارزشی برای شما دارد؟

چه رفتارهایی باعث می شود احساس ارزشمندی کنید؟

آیا ارزش جستجو و پرسش دارد؟

آیا تایید شده است؟

به دنبال پشتیبانی هستید؟

آیا احترام است؟

آیا قابل توجه است؟

ما انتظار بیرونی داریم که آگاهانه یا ناخودآگاه ارزشمند باشد. گرچه ارزش من رفتاری نیست که از بیرون می بینم ، اما احساسی که دارم و خودم را تعریف می کنم ، هر یک از ما تعریف مادی از ارزش داریم. و من فقط می گویم ببینید آیا این تعریف برای شما مفید است یا خیر.

آیا ارزش مادی به من و طرف مقابل کمک می کند؟ و آیا باعث می شود احساس رضایت کنم؟ نگاهی به اینجا خواهم انداخت.

وقتی کسی به من بی احترامی می کند ، مسئولیت آن با طرف مقابل است. آنچه احساس می کنم مسئولیت من است. جهان تجربه هایی را به شما ارائه می دهد. ارزش من این است که چگونه آن را دریافت کنم. من به سهم و سود آن برای من نگاه می کنم. چون هیچ چیز یک طرفه نمی آید. با یک کلیت همراه است. برای خوب ، بد.

ارزش چیست؟

آیا فروش آموزش و پرورش به تعداد جدی است؟

پوشیدن 5 هزار کیف یا کفش است؟

آیا از یک کشور به کشور دیگر به شدت در حال اجرا است؟

آیا ارزش دادن 100 لیر به ماکارونی شما با 10 لیر است؟

آیا باید میلیون ها دلار در بانک وجود داشته باشد؟

آیا زندگی در یک عمارت با منظره بسفر است؟

آیا کارمندان خانه نیز در آن خانه زندگی نمی کنند؟

ارزش با ماده بودن ارتباط دارد و ندارد.

بله ، باعث می شود وقتی کیف گران قیمتی می پوشم احساس ارزشمندی کنم. اما آیا این ارزش مادی تأثیر سرمایه داری است یا واقعاً از هسته ناشی می شود؟

شما بیش از هر چیز دیگری یک روح هستید. و جوهر شما می خواهد در معنویت عاشق بماند. ارزش معنویت است. وقتی در درون احساس ثروت می کنید ، این امر در خارج منعکس می شود. به راحتی و بدون تلاش جریان می یابد.

ارزش مستقیماً با آگاهی وجود متناسب است. این در مورد چگونگی کامل کردن زندگی است.

کیف 5 هزار دلاری را پوشیدم و گفتم: "اگر رنگ قرمز هم خیلی زیبا باشد ، باید آن را هم بخرم؟" من واقعاً باید ارزش آن را زیر سوال ببرم.

به نظر من ارزش

این است که بتوان گفت ، "من با همه چیز کامل و کامل هستم".

این است که می تواند از خود محافظت کند.

ارزش این است که بتوانید انتظارات آنها را از داخل نیز برآورده کنید.

این آگاهی از نبود است که باعث می شود احساس بی ارزشی کنید. این بیانگر نیازهایی است که احساس کمبود آنها می کنید. شما کامل و کامل ساخته شده اید. پس لطفا این را بخاطر بسپارید

اگر می خواهید احساس ارزشمندی کنید؛

- کمال و یکپارچگی خود را بپذیرید.

- انتظارات خود را به حداقل برسانید. بی ارزشی همیشه نیاز به بیرون بودن است. هرچه افراد به موارد بیشتری نیاز داشته باشند احساس بی ارزشی بیشتری می کند. با کاهش نیاز خارجی ارزش افزایش می یابد.

- خودت رو بغل کن اگر احساس عدم موفقیت کردید ، مکانهایی را که موفق می شوید در آغوش بگیرید.

- ارزش شما هرگز با هیچ ماده ای قابل اندازه گیری نیست. اعتراف کن

- ارزش شما رفتار شخص دیگری با شما نیست. این را همیشه به یاد داشته باشید.

- جلوی آینه بروید و ویژگی های مورد علاقه خود را با صدای بلند بگویید و اضافه کنید: "من بسیار گرانبها هستم."

- مهمتر از همه ، در صورت عدم وجود در "نه" بمانید ، و در صورت مثبت بودن در "بله" بمانید.

- ارجاع داخلی داشته باشید تا ارجاع خارجی.

- مقایسه را متوقف کنید.

5 پیشنهاد بازی آنلاین برای ایجاد سرگرمی و پویایی بیشتر دروس آنلاین

زندگی آنلاین ما امروز به یک واقعیت اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. ما خریدهای خود را از طریق اینترنت انجام می دهیم ، با عزیزانمان در اینترنت ملاقات می کنیم ، آموزشهای خود را بصورت آنلاین انجام می دهیم و همچنین در دوره های آنلاین شرکت می کنیم. شرایطی وجود دارد که ما به عنوان مربی می پذیریم. این است که ؛ حتی اگر آموزش های حضوری آغاز شود ، کلاس های آنلاین در زندگی ما ادامه خواهند یافت. بنابراین ، من به معلمان ، مربیان پنج پیشنهاد بازی آنلاین ارائه می دهم که می توانند دروس آنلاین را سرگرم کننده و پویاتر کنند.

بازی آنلاین اشیا

برای نسخه آنلاین ، مربی شخصی را که گروه انتخاب کرده است به عنوان ماما به اتاق می فرستد. وی سپس از شرکت کنندگان باقیمانده می خواهد که شیئی را پیدا کنند که با حروف اول خود شروع شود (هدف در این دستورالعمل تقویت یادگیری اسامی است) ، فقط شخصی که توسط گروه انتخاب شده است شیئی را در اختیار دارد که با نام او شروع نمی شود . مربی از اتاق ماما را صدا می کند و به او می گوید که بفهمد اسم چه کسی در آن شی قرار دارد که با حرف اولیه شروع نمی شود. ماما با تکرار نام دوستان گروه خود سعی می کند بداند چه کسی شیئی را در دست دارد که با حرف اولیه نام او شروع نمی شود.

بازی جمع آوری آنلاین

مربی از شرکت کنندگان می خواهد ترتیب را که روی صفحه نشان می دهند شماره گذاری کنند و سپس دو گروه را تشکیل می دهند ، اعداد فرد را در یک گروه و اعداد زوج را در یک گروه قرار می دهند. به هر دو گروه وی می گوید که آنها باید اشیایی را در اطراف خود پیدا کنند که با هر حرف الفبا از حرف A تا Z شروع می شود. به عنوان مثال ، کفش با A ، شیشه با B ، کتاب با K ، و غیره ... او هر دو گروه را به اتاق می فرستد و می گوید 15 دقیقه وقت دارند. در پایان زمان ، اشیا پیدا شده توسط هر دو گروه نشان داده می شود. گروهی که اشیا بیشتری پیدا می کنند ، برنده بازی می شوند یا تساوی می کنند.

بازی آنلاین من کی هستم

دانشجویان از قبل مطلع می شوند. آنها یک سفره با خود می برند. شخصی برای خود نقشی انتخاب می کند و از سفره به عنوان لوازمی مناسب برای آن نقش استفاده می کند و می گوید "من کیستم". من کیستم؟ بعد از اینکه گفته شد ، کسی که با انگشت دوربین را می بندد یک کلمه به او گفته می شود. اگر درست بداند ، نوبت او خواهد بود. اگر او نداند ، شخص در نقش دوباره می پرسد من کیستم. اگر هنوز ناشناخته باشد ، در دور 3 صدا و حرکت را به عنوان سرنخ اضافه می کند. (مفاهیمی مانند حرفه ها ، دانشمندان ، هنرمندان ، نقاشان و غیره می توانند با این بازی متحرک شوند)

بازی آنلاین Chain Of Movement

یک نفر به عنوان ماما انتخاب می شود. ماما حرکتی انجام می دهد. شرکت کنندگان با افزودن حرکت دیگری به حرکت ماما ، بازی را ادامه می دهند. هدف این است که تمام حرکات اضافه شده را از ابتدا تا آخرین شرکت کننده در ذهن داشته باشید و آخرین شرکت کننده سعی می کند حرکات سایر شرکت کنندگان را به طور کامل و همزمان انجام دهد. شرکت کنندگان همچنین حق دارند "پاس" بگویند. در این حالت ، شرکت کننده قبلی از شرکت کننده ای که پاس گفته است فعال می شود. اگر نفر آخر تمام حرکات را به طور کامل انجام دهد ، این بار همه شرکت کنندگان سعی در انجام آن دارند. هنگامی که آنها قادر به انجام این کار نیستند ، ماما همه را کنترل و راهنمایی می کند. بازی وقتی تمام شرکت کنندگان حرکت می کنند به پایان می رسد. مثال: بستن چشم ، خاراندن بینی ، لبخند زدن ، خندیدن ، شکم من را خراشیده ، خنده هاهاهه ، شکستن انگشتانم و ...

بازی رقص آنلاین کاغذی

یک قطعه کاغذ A4 در بازی مورد نیاز است. پس از آماده شدن مقالات ، موسیقی سرگرم کننده ای پخش می شود. کاغذها بالای سر قرار می گیرند. دوربین کمی عقب گذاشته شده تا بدن ما را ببیند. وقتی موسیقی شروع می شود ، مقالات شروع به رقصیدن در سر ما می کنند. هنگام رقص ، موسیقی می تواند تغییر کند ، سرعت ببخشد ، کند شود. اگر هنگام رقص کاغذ را بیندازید ، باید مانند یک مجسمه در آن وضعیت بایستید. در همین حال ، اگر مربی شما را ببیند و نام شما را بگوید ، می توانید کاغذ را دوباره روی سر خود بگذارید و به رقص ادامه دهید. در این بازی ، هرکسی که کارت را رها نمی کند ، برنده بازی می شود. اما مهمترین چیز این است که همه رقص و آرامش داشته باشند.

آیا برای خودتان وقت کافی دارید؟

مناطق زیادی وجود دارد که ما بیشتر وقت خود را در طول روز می گذرانیم وقتی خانواده ، دوستان ، تجارت و برنامه های تلفنی خود را در نظر می گیریم. آیا برای شما هم این اتفاق نمی افتد ، وقتی آخر روز به رختخواب می روید ، ناگهان به یاد کتابی می افتید که فراموش کرده اید بخرید ، ورزشی که به خود قول داده اید اما هنوز نتوانسته اید آن را انجام دهید؟ یک روز ، یک هفته ، می دانید ، یک ماه گذشت اما شما فقط نمی توانستید این کار را انجام دهید. شاید ابتدای سال تصمیمی بود که شما گرفتید ، اما ماه تمام شد ، شما حتی هنوز شروع نکرده اید ...

خواه تصمیم سال نو باشد ، خواه یک آرزوی روزمره یا یک نیاز ، ما اغلب نیازهای خود را در برنامه دوم یا حتی برنامه سوم قرار می دهیم. روزها و ماه ها می گذرد که می گویم "ابتدا باید این کار را تمام کنم ، سپس انجام می دهم". و با به تأخیر انداختن خواسته هایمان ، متوجه می شویم که دیگران را به خاطر ناراضی بودن یا کارهایی که بعد از مدتی انجام نداده ایم ، مقصر می دانیم. نمی توانستم چون همه در خانه از من انتظار دارند. نمی توانستم چون اضافه کاری کردم. نمی توانستم چون نمی فهمیدم چگونه زمان می گذشت در حالی که درام را تماشا می کردم.

زیرا لیست ما اینگونه ادامه دارد و ادامه می یابد. گاهی اوقات اینها می توانند علل واقعی باشند. اما بیایید واقع بین باشیم؛ آیا آنچه را که نیاز داریم به عنوان اولویت خود می بینیم؟ یا اینکه ما سعی می کنیم به نیازهای دیگران کمک کنیم ، خودمان را نادیده می گیریم و سپس بهانه می گیریم؟

وقتی به وضعیت نادیده گرفتن نگاه می کنیم می بینیم که غالباً از احساسات خودمان بی اطلاع هستیم. در حالی که ما نمی توانیم در طول روز به نیازهای خود گوش فرا دهیم ، اما دلیلی که هنگام خوابیدن به ذهنمان خطور می کند ، اندکی به همین دلیل است. این بدان معنی است که ما فقط می فهمیم که چگونه در رختخواب هستیم و به احساسات بدن گوش می دهیم. بعضی از افراد حتی ممکن است این را تجربه نکنند.

من هم مدتها چیزی را مقصر می دانستم. سالها طول کشید تا دیدم دلیل این که نمی توانم این کار را بکنم به خاطر من است. دوره ای که ناراضی بودم و نمی توانستم درک کنم که چرا ، وقتی شروع به تحقیق درباره دلایل کردم ، دیدم که همیشه انرژی خود را می دهم. (مقاله من که در آن دوره خود را به طور مفصل توضیح دادم: آیا انرژی زندگی شما می تواند آزادانه در بدن شما حرکت کند؟) من فضایی برای احساس نیازهای خودم ایجاد نمی کردم. پس از درک این موضوع ، در طول روز به آرامی شروع به ایجاد فواصل زمانی کردم که وقت خود را صرف درک خواسته های خودم می کردم. بعضی اوقات این یک فنجان قهوه بود که من بی سر و صدا می نشستم ، دفتر خاطرات می نوشتم ، مدیتیشن می کردم ، یوگا می کردم (به خصوص یین یوگا) و گاهی پنج دقیقه می نشستم و کاری نمی کردم.

در حالی که فضاهایی که طی این سال ها ایجاد کرده ام متنوع است ، همه آنها به من کمک می کنند آنچه را که فکر می کنم ، احساس می کنم ، می خواهم و نیاز دارم ببینم. روش های مراقبه ای که طی هفت ماه گذشته انجام داده ام همچنین فضایی را که برای خودم باز کرده ام تقویت کرده و درک نیازهای خودم را تسریع می کند.

اگرچه من همزمان احساس این نیازها را انجام می دهم ، اما خواسته های خودم را نیز برآورده می کنم. چون می دانم اگر این کار را نکنم تأثیر منفی روی کارهای فعلی من خواهد داشت.

گاهی اوقات این درخواست ها یک چیز ساده مانند استراحت ، کمی پیاده روی ، خوردن دسر ، گاهی اوقات عدم بازگشت سریع به پیام ها است. گاهی اوقات می تواند وضعیت پیچیده تری مانند تمرین یوگا یا تغییر روند تغذیه ای باشد. اما نتیجه مشترک برای همه آنها این است که وقتی آخر روز به رختخواب رفتم ، ببینید امروز چه کاری انجام می دهم ، دیگر این کار را نکردم. به همین دلیل دوباره نتوانستم برای خودم وقت بگذارم. من در واقع به دیگران نه نمی گویم مگر اینکه خواسته های خودم را نادیده بگیرم. من تازه شروع کردم به خودم بله گفتن.

همچنین می توانید با ایجاد فضاهای کوچک برای شنیدن خواسته ها و نیازهای خود و گوش دادن به احساسات خود، به خود بگویید بله. زندگی برای ناراضی بودن و مسئولیت پذیری دیگران بسیار کوتاه است! بیایید ببینیم چه نوع نیازهای شما ، منتظر شنیدن توسط خودتان است؟ چگونه دوست دارید با بله گفتن چیزی که مدتهاست در ذهن شما است شروع کنید؟

معنای تنها بودن: راهی به سوی آزادی ، شجاعت و قدرت

"از آنجا که در سخت ترین روز خود تنها شروع به خندیدن کردم ، نیازی به حضور کسی ندارم."

چارلز بوکوفسکی

تنهایی تنها بودن. مجرد بودن. تا بتوانیم تنها بمانیم. نوشیدن قهوه به تنهایی ، مسافرت ، تفریح ، قدم زدن ، خواندن ، تجربه

من می خواهم داستان خود را با توصیف تنهایی از J. Krishnamurti درباره خودمان شروع کنم:

"تنهایی معنای کاملاً متفاوتی دارد. در تنهایی زیبایی وجود دارد. تنها بودن یک چیز کاملاً متفاوت است. و شما باید تنها باشید. اگر انسان از بند ساختار اجتماعی که شامل طمع ، حسادت ، حرص و آز ، جهل ، موفقیت ، مقام و آزادی ، آزاد شود ، در حقیقت او تنهاست. این چیزی کاملا متفاوت است. سپس یک احساس زیبایی عالی ، انرژی فوق العاده ای بوجود می آید. "

بنابراین چه عاملی باعث خلوص بودن بسیار خاص می شود؟ چرا محکم به همسر کنار خود ، دوست ، زندگی حرفه ای در زندگی خود ، مد ها و هر چیز دیگری پایبند می مانیم؟ به عبارت دیگر ، چه چیزی وجود دارد که نتوانیم در خود پیدا کنیم ، و آن را در شخص مقابل جستجو می کنیم؟ چرا تنها بودن بسیار کسل کننده است ، چرا وقتی دیگری با ما صحبت نمی کند و نمی توانیم موقعیتی برای تعامل با دیگری پیدا کنیم ، در پوچی فرو می رویم؟ چه چیزی مانع از تنها ماندن می شود؟ وقتی با من تنها می مانیم چه چیزی است که تحمل آن را نداریم ؟ دلیل اینکه چرا هنگام خواب به صدای تلویزیون احتیاج داریم چیست؟ چه چیزی ما را به افرادی که در تعطیلات با آنها تحمل می کنیم پیوند می دهد تا فقط در کنار ما باشند؟ چه چیزی باعث ترس ما از "من می خواهم بروم اما تنها خواهم بود" است؟

در واقع ، پاسخ همه سوالات ما در یک نقطه قرار دارد: در مفهوم! تنهایی مرا با خودم مقایسه می کند. افکار ما وقتی با خودمان باقی می مانیم که شخص دیگری نباشد که بتواند زمان را بکشد. ما وقت می گیریم تا از خود مراقبت کنیم ، پشیمانیم ، آنچه می خواستیم انجام دهیم اما نمی توانستیم وسیله ای برای انجام آن پیدا کنیم ، آنچه خوب و بد بودیم ، یعنی همه کارهایی که به صورت یکسان انجام دادیم. بنابراین به واقعیت. در حقیقت ، تنها بودن ما را مجبور می کند که به مهمترین چیز زندگی نگاه کنیم ، یعنی من ...

درست قبل از 30 سالگی ، تنها به جزیره قناری اسپانیا رفتم. در تنریف ، زندگی خود را به تنهایی در اتاق هتل مرور کردم و هر روز در ساحل مجاور به دریا می رفتم ، در ساحل پیاده روی و آهسته دویدن زیادی انجام می دادم ... تعطیلات من که به تنهایی رفتم بسیار عالی بود فرصتی برای نفس کشیدن برای من ، که هنوز هم نمی توانم فراموشش کنم و به تنهایی سپری کردم. من آن را به عنوان یکی از بهترین اوقات خود یاد می کنم

و دوباره ، در آن سفر ، بلیط خریدم تا به شهری که خیلی دوست داشتم ، برای اولین بار در بوینس آیرس بروم ، تا تنها بروم و فقط هدیه تولد 30 سالگی خود را به من بدهم ... آن روزی بود که بودم به تنهایی ، فقط کتابهایم را با خودم می برم ، تقریباً مهمترین سفرهایی را داشته ام که خودم را ملاقات کردم و زندگی خود را با راه رفتن تنها در خیابانها با صدای درونی خودم در شهری ارزیابی کردم که فقط با خواندن کتاب برای آنها نمی دانستم 10 روز بدون صحبت با کسی

و باور آن دشوار است ، اما نقاط عطف زندگی من همیشه پس از این نفس های تنهایی رخ می دهد. این بار ، وقتی به آنچه می توانستم به تنهایی انجام دهم رسیدم ، صداقت بودن من ، بهترین پیچ و تاب زندگی من را به ارمغان آورد. تمام افکارم بی عیب و نقص بود ، من همه سوالاتی را که ذهنم را در این دوره های انفرادی گیج می کرد حل کردم ، جنبه هایی را که در این تعطیلات انفرادی با خودم جنگیدم به صلح وصل کردم ، همیشه از این اوقات تنهایی دگرگون بیرون آمدم.

اینجا تنهاست اینکه بتوانید تنها باشید ، بتوانید تنها راه بروید ، از همه چیزهایی که ذهن شما را مسدود می کند ، شما را می سوزاند ، منزوی شود و هرگز نمی توانید آنجا را ترک کنید. اینکه بتوانید وقت خود را صرف کنید و فقط وقت خود را اختصاص دهید و ببینید که این یک نیروی فوق العاده است. پس از تجربه این قدرت باشکوه ، این شجاعت و این آزادی ، بازگشتی وجود نخواهد داشت.